اقتصاد بین الملل

راهبردی‌‌شدن روابط اقتصادی ایران و چین

سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران، پس از پیروزی در انتخابات سال 1400، رویکرد دولت خود در مواجهه با تحریم‌های آمریکا را بر بی‌اثر کردن تحریم از طریق توسعه همکاری‌های اقتصادی با کشورهای همسایه، بلوک شرق و جبهه جنوب دنیا همچون کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین تعریف کرد.

در این بین، کشور چین همانند گذشته یکی از گزینه‌های جدی ایران برای تعریف شراکت راهبردی جهت کاهش فشار تحریم‌هاست. چین در دوره اول و دوم تحریم‌ها تقریبا تنها خریدار نفت ایران بوده است و طبق آخرین آمار موسسه کپلر در ماه آگوست روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت ایران را وارد کرده است که دو برابر میزان واردات این کشور در دوره اجرای برجام است.

اما سوال اساسی اینجاست که چرا با وجود بی‌توجهی دولت چین به تحریم‌های آمریکا، ایران نمی‌تواند یک شراکت راهبردی با این کشور تعریف کند و روابط دو کشور صرفا به صورت موردی و پروژه‌های غیرمرتبط با یکدیگر خلاصه شده است.

دست رد دولت ایران به پیشنهاد همکاری راهبردی چینی‌‎ها

فارس: یکی از الزامات بی‌اثر کردن تحریم‌های آمریکا، گسترش تعاملات اقتصادی و انرژی با کشورهای بلوک مقابل غرب است که در این بین، چین یکی از بزرگترین فرصت‌های ایران برای همکاری است. همین الان هم بیش از 90 درصد از صادرات نفت ایران در شرایط تحریم به چین صادر می‌شود و این کشور تبدیل به یک مسیر تنفس برای ایران شده است. اما چرا تعاملات ایران و چین به صورت راهبردی تعریف نمی‌شود؟ یعنی مثلا چرا چینی‌ها در عربستان سرمایه‌گذاری می‌کنند ولی در ایران نه؟ یا چرا نفت ایران به صورت تخفیفی به پالایشگاه‌های خصوصی چین صادر می‌شود نه پالایشگاه‌های دولتی؟

صالحی: در مورد اینکه چین چرا هیچ‌وقت در ایران به‌صورت جدی وارد نشده؛ پاسخ کوتاه این است که این نقد به خود ما وارد بوده و کم‌کاری از طرف ایران بوده است. پاسخ بلند و مفصل‌ترش این است که به‌هرحال چینی‌ها یک‌بار سال 94 برای ایجاد روابط راهبردی با ایران وارد کار شدند که آن ماجراها در دولت قبل اتفاق افتاد و بدرفتاری شد.

به نظرم یک فرصت تاریخی بود و چینی‌ها هم در یک رقابت خیلی جدی و تنگاتنگ با آمریکایی‌ها هستند؛ یعنی یک روز هم برایشان مهم است. خورشید که بالا می‌آید و پایین می‌رود، این‌ها اندازه‌گیری می‌کنند که چقدر عقب یا جلو افتاده‌اند. بنابراین اینکه بخواهند 10 سال صبر کنند که در ایران چه می‌شود و دولت‌های مختلف می‌خواهند چه کنند، اینطور نیست؛ خیر، منتظر ما نمی‌مانند و سراغ گزینه‌های آلترناتیو می‌روند.

چینی‌ها یک‌بار دیگر هم سال 98 برگشتند که دوباره اگر خاطرتان باشد، متأسفانه جیغ‌های بنفشی کشیده شد و رئیس‌جمهور اسبق ایران یعنی آقای احمدی‌نژاد هم سخنرانی‌های تندی کرد و قرارداد 25 ساله را یک‌دفعه به اصطلاح افشاگری کرد و ادعا شد که ایران کیش را به چین فروخته است! با این ادبیات دقیقا در همان برهه اسرائیلی‌ها داشتند حیفا را به چین می‌فروختند! فروش که نیست، بلکه بهره‌برداری بندر حیفا را به مدت 17 سال یا 27 سال به چینی‌ها دادند.

ببینید برای چین امنیت سرمایه‌گذاری مهم است. بزرگ‌ترین سازه و بزرگ‌ترین پروژه‌های بشر، کریدورها بودند. یک ساختمان در آخر کار 100 متر ارتفاع دارد، اگر هم خیلی لوکس بسازی می‌شود 200 متر یا حالا یک عددی می‌شود ولی طول یک کریدور کوچک مثلا 5 هزار کیلومتر است!

پس شما نگاه کنید: وقتی امنیت نباشد و از طرفی دیگر انسجام و ثبات در تصمیم‌گیری و راهبرد وجود نداشته باشد، طبیعتا چین هم با ایران وارد تعامل نخواهد شد. مثلاً ماجرای طالبان در افغانستان اتفاق افتاد، عده‌ای تشویق می‌کردند که ایران وارد جنگ با طالبان شود. حالا الحمدالله دولت نمی‌خواست این کار را بکند؛ ولی چین که فقط خبرگزاری ایرنا را نمی‌بیند! چین فضای کلی جامعه ایران را می‌بیند؛ چرا؟ چون صدساله فکر و برنامه‌ریزی می‌کند.

وقتی آن جیغ‌های بنفش را می‌کشیم، طبیعتا روی روابط ایران و چین اثر مخرب به جای می‌گذاریم. من همیشه می‌گویم تلویزیون اینترنشنال با این فرض که کارفرمایش عربستان بود، چین را از حلقوم ایران بیرون کشید و در کام عربستان گذاشت! یعنی همان موقع که می‌گفت می‌خواهند به بچه‌های شما در مدارس چینی یاد بدهند، عربستان داشت آماده‌ی استقبال از رئیس‌جمهور چین می‌شد آن هم با جت!

فلذا چینی‌ها یک‌بار سال 94 آمدند و خیزی برداشتند، یک‌بار سال 98 آمدند و خیزی برداشتند ولی از طرف ایران پالس مثبت و برنامه مشخصی ارائه نشد و آنها هم صبر نمی‌کنند. نمی‌خواهم بگویم که همه‌چیز در همین موضوع خلاصه می‌شود؛ ولی این موضوع هم خیلی مهم است و کسی نمی‌تواند نادیده بگیرد. ما فرصت تاریخی را از دست دادیم و الان حداقل ماجرا این است که کسانی که آن فرصت تاریخی را از ایران گرفتند، الان دیگر مقاله ننویسند که ‌ای وای، ما از کل دنیا جا ماندیم. چون من دارم می‌بینم که آن موقع ما گلوی خودمان را پاره کردیم که این چین به این دلایل مهم است.

آن موقع ابرقدرتی به نام چین تصمیم گرفته بود با ایران همکاری کند و آن نگاهی که با رسانه‌هایش این همکاری را در اذهان عمومی تخریب کرد و این فرصت تاریخی را از مردم ایران گرفت حق ندارد الان در جایگاه طلبکار حاضر شود. البته همچنان من فکر نمی‌کنم که فرصت‌ها تمام شده باشد.

الان من یک نگرانی در ماه اکتبر دارم که سومین کنفرانس BRI یا پروژه یک کمربند یک جاده در حال برگزاری است، البته دعوت‌نامه‌ها را خیلی خصوصی فرستادند، در فضای رسانه‌ای به نظرم خیلی خبر مهمی است. من تا آنجا که توانستم اطلاع‌رسانی کردم که ببینم از ایران اصلاً دعوت هست و در چه سطحی و این اجلاس اکتبر خیلی مهم است. ما در کریدور شمال به جنوب، باید با هندی‌ها کار کنیم و در کریدور شرق به غرب، باید با چینی‌ها کار کنیم و هنوز این فرصت ازدست‌رفته نمی‌بینم. هرچند که ما خیلی زمان‌سوزی کردیم.

همکاری راهبردی ایران و چین در دولت سیزدهم

فارس: یکی از انتقاداتی که به دولت سیزدهم درباره همکاری با چین وارد می‌شود این است که در این دولت معلوم نیست مسئول پیگیری روابط دو کشور بر عهده چه کسی است. البته ظاهرا آقای مخبر معاون اول رئیس‌جمهور و آقای خاندوزی وزیر اقتصاد متولی این امر هستند، اما آیا این دو نفر با هزار مشغله دیگر می‌توانند به خوبی روابط ایران و چین را به سمت روابط راهبردی هدایت کنند؟

صالحی: به نظر من این نقد هم به دولت فعلی وارد است که در حال حاضر مسئله روابط اقتصادی با چین مدیر پروژه ندارد. مدیر پروژه چین در نظام جمهوری اسلامی، دو تا ویژگی باید داشته باشد: نخست اینکه این فرد باید بیکار باشد، یعنی غیر از موضوع چین هیچ کاری نداشته باشد. معاون رئیس‌جمهور یا معاون اول یا وزیر یا رئیس کمیسیون مشترک نباشد. چون این‌ افراد کارتابلشان از صبح تا شب طوری است که حتی نمی‌رسند بعضی وقت‌ها ناهار بخورند! چون گرفتاری کشور زیاد است و حق هم دارند.

ویژگی اول این است که بیکار باشد، یعنی تمرکزش فقط روی موضوع چین باشد. ویژگی دومش این است که تراز یک سیاسی باشد؛ چون چینی‌ها با هرکسی کار نمی‌کنند. یعنی ما باید یک مدیر پروژه‌ای در چین داشته باشیم. الان سفیر ایران در چین را چه کسی می‌شناسد؟ خودمان می‌شناسیمچند درصد فعالین اقتصادی و فعالین رسانه‌ای ما، سفیر چین در ایران و سفیر ایران در چین را می‌شناسند؟ نمی‌خواهم بگویم که آن فرد ضعیف یا قوی است؛ اصلاً نمی‌دانم چه کسی است. ولی تراز یک سیاسی نیست. حالا لازم نیست که سفیر تراز یک سیاسی باشد، ولی مدیر پروژه چین قطعا باید باشد.

ما در مقطعی تجربه حضور آقای علی لاریجانی را به عنوان مدیر پروژه چین داشتیم. با وجود همه اختلاف‌نظرهای سیاسی با آقای لاریجانی، این مدلی بود که داشت کار می‌کرد. یعنی آقای لاریجانی کسی بود که تراز یک سیاسی بود و بیکار هم بود. پرونده چین را به او داده بودند؛ بالاخره 15 تا کارگروه تشکیل داده بود، کارگروه نفت و گاز، کارگروه مالی، کارگروه IT، کارگروه گردشگری و غیره؛ این‌ کارگروه‌ها هر هفته جلسه می‌گذاشتند. اگر به آن کارگروه مراجعه می‌کردید که امروز ما مثلاً حوزه انرژی با چین باید چه‌ همکاری شکل دهیم، صورت‌جلسه و کار فکر شده متعددی جلوی شما گذاشته می‌شد.

اما الان این اتاق فکر وجود ندارد. آیا به این معناست که کسی روی چین کار نمی‌کند؟ خیلی‌ها دارند پراکنده کار می‌کنند و این چینی‌ها را هیچ‌وقت قانع نمی‌کند که با ما کار صدساله بکنند. الان چینی‌ها کار بزرگ با ما نمی‌کنند و الان نقل شما این است که چرا چین با ما کار بزرگی نکرده است؟ چون ما بزرگ فکر نکردیم، بزرگ برنامه‌ریزی نکردیم. این به نظر من نیازمند این است که مدیر پروژه برای چین تعیین کنیم وگرنه سطح همکاری‌ها به صورت موردی و کوچک باقی خواهد ماند.

فرصت همکاری با چین برای تنوع‌سازی مبادی واردات کالا

فارس: شما در مورد تنوع‌سازی مبادی واردات کالای اساسی نکاتی را مطرح کردید. خود چین می‌تواند یکی از این بازیگرهای فعال باشد که به‌عنوان واسطه برای ایران عمل کند. در شرایط فعلی کالاهای اساسی موردنیاز ایران، از طریق واسطه‌‌گری کشورهای اروپایی از آمریکا تأمین می‌‎شود. آیا چین در این حوزه می‌تواند به ایران کمک کند؟

صالحی: ببینید؛ اینکه ما باید در مبادی تأمین کالای اساسی‌مان یک تنوع‌بخشی انجام بدهیم، به نظرم یک سیاست قطعی کاملاً درست است. تنوع‌بخشی به معنای ایجاد انحصار برای چین، روسیه، هند، آمریکای جنوبی یا برزیل نیست، بلکه پاسخ ما سبدی از همه این کشورها است. چون من بعضی وقت‌ها می‌بینم که همین‌جا کش‌وقوس‌ها اتفاق می‌افتد.

ما هم‌اکنون کالای اساسی را با نرخ ترجیحی وارد می‌کنیم. از طرفی ارز 28500 ما جایی است که نفت یا گاز یا برق صادر می‌کنیم که این ارز در اختیار دولت قرار می‌گیرد. این کشورها کجا هستند؟ طبیعتا چین به عنوان کشوری که 90 درصد از نفت صادراتی ایران به آنجا صادر می‌شود، بیشترین ظرفیت را برای تامین کالای اساسی کشور دارد، زیرا ارز ترجیحی حاصل از نفت ایران در چین تولید می‌شود.

ولی درباره روسیه چنین اتفاقی نمی‌افتد. عمده صادرات ما به روسیه مواد مصرفی یا consuming product است که صادرکنندگان بخش خصوصی ارز آن را در بازار دوم نیما می‌فروشند. آن ارز نمی‌تواند برای خرید کالای اساسی تخصیص پیدا کند. البته ما الان در تراز تجاری با روسیه مشکل داریم؛ یعنی وارداتمان از روسیه، سه برابر صادراتمان به روسیه است. یعنی همین‌الان اصلاً روبلش را نداریم که بخواهیم از آنجا کالای اساسی بخریم. ولی اگر هم می‌داشتیم، این روبل از جنس صادرات کالای مصرفی بود، نه از جنس نفت که بتوانیم ارز 28500 تومانی برای کالای اساسی تخصیص بدهیم.

بنابراین چین یک گزینه خیلی مهم برای تنوع‌بخشی به واردات کالای اساسی ایران است. چینی‌ها می‌دانند که ما سالیان سال است که یوآن را با هزار شگرد به درهم تبدیل کنیم و کالای اساسی‌مان را به قول شما از مبادی غربی، مثل همین شرکت کارگیل به همان روش سنتی که همیشه وجود داشته، تأمین کنیم.

خب طرف چینی با خودش می‌گوید وقتی ایران نمی‌خواهد سبد واردات خود را از چین تامین کند، پس چه لزومی دارد که من برای ایران نظام پرداخت تنظیم کنم! البته اینطور هم نیست که الان ایران صرفا بخواهد از چین کالای اساسی وارد کند و چین آماده همکاری باشد، بلکه نیازمند یک مذاکرات جامع با اراده سیاسی و برنامه‌ریزی است.

اینکه گفتم ما مدیر پروژه در چین نداریم، یک بخش آن همین است که همه جزئی می‌روند مذاکره می‌کنند و کسی برنامه جامعی ارائه نمی‌دهد که بخشی از آن قطعا شامل تنوع‌سازی مبادی واردات کالای اساسی است. بنده با کسانی که در حوزه چین تخصص دارند، صحبت کردم؛ به‌اتفاق می‌گویند این توافق همه‌جانبه‌ی صدساله بلندمدت با چین، اگر روی میز برود، این امکان وجود دارد که ما بتوانیم یکی از مبادی اصلی تأمین کالای اساسی‌مان را روی چین ببندیم.

اما با وجود همه گرفتاری‌هایی که ما در تأمین روبل 28500 تومانی داریم، هم‌زمان دولت یک مجموعه اقدامات خوبی را هم در حوزه متنوع کردن تامین کالای اساسی از روسیه انجام داده است. یعنی ما الان نظام پرداخت رسمی سمت روسیه داریم و روسیه هم بزرگ‌ترین تولیدکنندگان غلات در دنیا است.

فلذا یک برنامه‌ریزی در دولت در حال شکل گرفتن است، من فکر می‌کنم در اینجا به دولت نمی‌شود خیلی نقد کرد. یعنی این متنوع کردن تأمین کالای اساسی دارد اتفاق می‌افتد؛ ولی مثل همه حوزه‌های دیگر، با سرعت کم. سرعتش سریع نیست، ولی اتفاق می‌افتد.

 

 

 

 

 

لینک کوتاه:                    https://fesadsetiz.ir/h7p7

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا